سوگیری شناختی در سرمایهگذاری؛ ۱۰ مورد بسیار رایج که حتما باید از آن آگاه باشید!
خیلیها از سوگیری شناختی در سرمایهگذاری بیاطلاعاند اما پیوسته در تکاپوی یک موفقیت چشمگیر دست و پا میزنند. استیو تولتز در تازهترین رمان منتشره شدهاش با نام here goes nothing در صفحهای از روایت خود اینطور عنوان میکند:
ملت باز هم مثل شاهدی خِبره که به جایگاه احضار شده، وراجی میکنند. نمایشی شرمآور و غیرقابل تحمل از فضل فروشی. «هر کسی که روی چیزی سرمایهگذاری سنگین میکند، طبیعتا برای توجیه سرمایهگذاریش سوگیری شناختی دارد.»
در شرایط پیشرو، چه سرمایهگذار باشید، چه مشاور و چه خواننده اتفاقی، فرقی نمیکند، تصمیمگیری رکنی اساسی برای گذار و تغییر زندگیست. عملی که با سرعت بیحد و حصر زندگی مستلزم دقت بالا برای جلوگیری از انحراف است.
سوگیری شناختی در سرمایهگذاری بسیار رایج است. برای آنکه در بلندمدت سرمایهگذارِ موفقی باشیم، باید درک درستی از سوگیریهای شناختی یا روانشناختیِ مرسوم داشته باشیم و بر آنها غلبه کنیم، چرا که اغلب منجر به تصمیمگیریهای ضعیف و اشتباهات بزرگ در سرمایهگذاری میشوند.
بسیاری از این سوگیریها در معاملات املاک رایج است. سوگیریهای شناختی در انسانها نهادینه شدهاند. ازاینرو، راههای میانبر را انتخاب میکنیم، تصمیمات پیچیده را بیش از حد ساده میگیریم و به فرایند تصمیمگیری خود بیش از پیش اطمینان میکنیم.
درک سوگیریهای شناختی به تصمیمگیریِ بهتر در زندگی کمک میکند و نقش بسزایی در کاهش ریسک و بهبود بازده سرمایهگذاری در بلندمدت دارد. سوگیری شناختی در سرمایهگذاری میتواند همه چیز را به باد فنا دهد، پس بیاییم یکبار مهمترین و رایجترین آنها را باهم مرور کنیم.
۱. سوگیری تأییدی
سوگیری تأییدی به تمایل طبیعیِ ما به یافتن یا تأکید بر اطلاعاتی اشاره دارد که بر نتیجه یا فرضیهی موجود صحه میگذارند.
سوگیری تأییدی یکی از عوامل اصلی در سرمایهگذاریهای اشتباه است. زیرا سرمایهگذاران دائماً دادههایی را میجویند که تصمیماتشان را تأیید کند. از این رو، اعتمادبهنفس کاذب پیدا کرده و اینطور تصور میکنند که هیچ مشکلی برایشان پیش نخواهد آمد. بنابراین وقتی مشکلی پدید میآید، چشمشان را به روی آن میبندند.
برای بهحداقلرساندن خطر سوگیری تأییدی، باید وضعِ موجود را به چالش بکشیم و در پی اطلاعاتی باشیم که تزِ سرمایهگذاری ما را زیر سؤال ببرد. در واقع، همیشه باید به آن روی سکهی سرمایهگذاری خود نگاه کنیم تا ببینیم کجای کار ممکن است غلط باشد.
ما بهطور مداوم سرمایهگذاریهای خود را بررسی میکنیم و پیشفرضهایمان را به چالش میکشیم. اینکه از خود بپرسید چرا در اشتباه هستید؟ مهمتر از این است که بپرسید چرا در مسیر درست قرار دارید؟ چارلی مانگر، نایبرئیس برکشایر هاتاوی و شریک تجاری وارن بافت میگوید:
«کنار گذاشتن سریع ایدهها در زمان مناسب، یکی از بهترین ویژگیهایی است که میتوانید داشته باشید. شما باید خودتان را مجبور کنید تا استدلالهای مخالف را هم بشنوید.»
به نظر ما، غلبه بر سوگیری تأییدی و در نظر گرفتن تمامی جوانب یکی از نقاط قوتِ دانشمندان و ریاضیدانان بزرگ تاریخ بوده است. کارل ژاکوبی، ریاضیدان نامدار قرن نوزدهم، میگوید:
«همهچیز را وارونه کنید».
۲. سوگیری اطلاعاتی
سوگیری اطلاعاتی به تمایل ما به ارزیابی اطلاعات اشاره دارد، حتی زمانی که اطلاعات مذکور کمکی به درک مشکل نمیکنند. نکته کلیدی در سرمایهگذاری این است که تصویرِ بزرگتر را ببینیم، اطلاعاتی را که به انجام یک سرمایهگذاری آگاهانهتر کمک میکنند به دقت ارزیابی کنیم و اطلاعات نامربوط را کنار بگذاریم (نادیده بگیریم).
سرمایهگذاران هر روز با اطلاعات نامربوطِ تحلیلگران مالی، روزنامهها و کارگزاران بمباران میشوند و فیلتر کردن این اطلاعات برای تمرکز بر دادههای مرتبط دشوار است.
با نادیده گرفتن تحلیلهای روزانه در خصوص قیمت سهام، سرمایهگذاران میتوانند بر سوگیری اطلاعاتی غلبه کنند.
از نظر ما، قیمت روزانهی سهم یا روند بازار حاوی اطلاعاتی نیست که به سرمایهگذاریِ میانمدت کمک کند. این در حالی است که برنامههای خبری و ستونهای مالی لحظهبهلحظه به ارزیابی روند قیمت سهام میپردازند. در بسیاری از موارد، سرمایهگذاران بر اساس روند کوتاهمدتِ قیمت سهام تصمیم به خرید و فروش میگیرند. این مسئله باعث میشود که سرمایهگذاران بهخاطر کاهش قیمت سهام، اقدام به فروش سنگین کنند و بهخاطر افزایش قیمتها، دست به خریدهای نامناسب بزنند.
بهطور کلی، اگر سرمایهگذاران روند روزانهی قیمت سهام یا امثالهم را نادیده بگیرند، یک دورنمایِ میانمدت داشته باشند و قیمتها را در مقایسه با آن بررسی کنند، تصمیمات بهتری خواهند گرفت. با نادیده گرفتن تحلیلهای روزانه در خصوص قیمت سهام، سرمایهگذاران میتوانند بر سوگیری اطلاعاتی غلبه کنند.
پیشنهاد بررسی: اطلاعات و جزئیات فروش بهترین املاک ویلایی در انزلی و حومه با قیمت مناسب
۳. اثر برخورداری یا زیانگریزی
زیانگریزی به تمایل ما به اجتناب از زیان بهجای تمرکز بر سودآوری اشاره دارد. یکی از مقولههای مرتبط با زیانگریزی، اثر برخورداری است که زمانی پدید میآید که افراد برای کالایی که مالکِ آن هستند ارزش بیشتری قائل میشوند، تا کالای مشابهی که مالکِ آن نیستند. زیانگریزی یا اثر برخورداری منجر به سرمایهگذاریهای ضعیف و غیرمنطقی میشود و به موجب آن، افراد از فروش سهامهای زیانده برای بازگشت سرمایهی اولیه خود اجتناب میکنند.
زیانگریزی یکی از قوانین بنیادین اقتصاد را زیر پا میگذارد که همان سنجش هزینهی فرصت است. برای آنکه در بلندمدت یک سرمایهگذار موفق باشید، باید بتوانید هزینهی فرصت را به دقت اندازهگیری کنید و بهخاطرِ تمایل درونی انسان به زیانگریزی، به سرمایهگذاریهای قبلی خود متکی نباشید.
این موضوع در صنعت املاک هم بسیار رایج است. بسیاری از مالکان باور دارند ملکشان ارزش بسیار بالایی دارد. احتمالا مالکان خرد این رفتار را نسبت به مالکان متمول و موفق این حوزه بیشتر دارند چرا که حرفهایها از هزینه فرصت آگاه هستند. سرمایهگذارانی که به دلیل زیانگریزی درجا میزنند، فرصتهای فوقالعادهای را با حفظ سرمایهگذاریهای زیانده، به امید جبران ضرر، از دست میدهند.
از نظر ما، تصمیمات گذشته جزءِ هزینههای برگشتناپذیر هستند و هرگونه تصمیم برای حفظ یا فروش یک سرمایهگذاری باید بر مبنای سنجش هزینهی آن فرصت انجام شود. بسیاری از محققین این حوزه باور دارند که بسیاری از افراد با محدود کردن تعداد سرمایهگذاریها در سبد سرمایهگذاری خود میتوانند تصمیمات بهتری برای سرمایهگذاری بگیرند، زیرا مجبور میشوند هزینهی فرصت موجود را در قبال سرمایهگذاریهای جدید بسنجند.
وارن بافت اغلب این مثال را میزند که اگر یک کارت پانچ خیالی برای خود داشته باشید که فقط بیست جا برای سوراخ کردن داشته باشد، و هر سوراخ معادلِ یک فرصت سرمایهگذاری باشد، عملکرد بهتری در سرمایهگذاریهای خود خواهید داشت. از نظر بافت، این کار سرمایهگذاران را مجبور میکند تا به دقت در مورد سرمایهگذاریهای خود فکر کنند و با در نظر گرفتن ریسکهای احتمالی، تصمیم آگاهانهتری بگیرند.
بررسی کنید: چه آپارتمانهایی را نباید بخریم؟ (۱۱ نکته مهم قبل از سرمایهگذاری ملکی)
۴. سوگیری ناشی از مشوق یا انگیزه
اثر ناشی از مشوق یا انگیزه یکی از انواع سوگیری شناختی در سرمایهگذاری است که به قدرتِ پاداشها و مشوقها در شکلدهی به رفتار انسان اشاره دارد. این اثر اغلب منجر به اتخاذ تصمیمات نابخردانه میشود.
بحران مسکن در ایالات متحده یک مطالعه موردی کلاسیک در زمینهی سوگیری ناشی از انگیزه است. با وجود اینکه سرمایهداران میدانستند به کسانی با سابقهی اعتباری بسیار بد و بعضا به افرادی با داراییهای محدود، بدون درآمد و بدون شغل وام میدهند (وامهای «نینجا»)، یک صنعت بزرگ، با حضور افراد باهوش، بر پایهی وامدهی به چنین افرادی شکل گرفت.
چطور شد که این اتفاق در این مقیاس بزرگ رخ داد؟ برای یافتن پاسخ باید به اثر مشوقها توجه کنیم.
تقریباً در هر سطحی از زنجیرهی ارزش، مشوقهایی برای ترغیب مردم به مشارکت وجود داشت. توسعهدهندگان انگیزهی بالایی برای ساخت خانههای جدید داشتند. کارگزاران رهن انگیزهی بالایی برای یافتن افرادی داشتند که به دنبال وام مسکن بودند.
بانکها انگیزهی زیادی برای پرداخت وام به کارگزاران داشتند تا بتوانند این وامها را در قالب اوراق قرضه به سرمایهگذاران بفروشند. نهادهای اعتبارسنجی انگیزهی زیادی برای دادن رتبهی عالی (AAA) به اوراق قرضه داشتند تا کارمزدشان را بگیرند و بانکها هم انگیزهی بالایی برای خرید این اوراق داشتند، زیرا هم به سرمایه کمی نیاز داشت و هم سود هنگفتی نصیب آنها میکرد.
بافت میگوید:
«هیچ چیزی مثل پولِ بیزحمت، عقلانیت را به حاشیه نمیراند. پس از یک تجربه اغواگرانه از این دست، افراد عاقل به رفتاری شبیه رفتار سیندرلا روی میآورند.
آنها میدانند که ماندن در این مهمانی -یعنی ادامهی سفتهبازی در شرکتهایی که در قبال نقدینگی شما ارزشهای هنگفتی ایجاد میکنند- در نهایت به کدو تنبل و موش ختم خواهد شد.
بااینحال، آنها دوست ندارند یک دقیقه از این مهمانی را از دست بدهند. ازاینرو، مهمانان مردّد تصمیم میگیرند چند ثانیه قبل از نیمهشب مهمانی را ترک کنند. اما مشکلی وجود دارد: آنها در اتاقی پایکوبی میکنند که ساعتش عقربه ندارد.»
یکی از عوامل مهمی که در سرمایهگذاریهای خود روی آن تمرکز میکنیم، ارزیابی ریسک نمایندگی است. ما سیستم مشوقها و پاداشها را ارزیابی میکنیم تا ببینیم آیا مدیریت را به یک تصمیمگیری منطقیِ بلندمدت ترغیب میکنند یا خیر. ما شرکتهایی را ترجیح میدهیم که طرحهای تشویقی داشته باشند و توجه مدیریت را به جوانب منفی و مثبت جلب کنند و او را به بازپرداخت نقدینگی مازاد به سهامداران ترغیب نمایند.
برای مثال، پاداش عملکرد که به طرحهای اختیار خرید سهام متمایل است، میتواند منجر به رفتارهایی شود که با منافع بلندمدت سهامداران مغایرت دارند. برای مثال، میتوان به حفظ سود در مواقعی اشاره کرد که مبلغ اندوختهشده فراتر از حد یک سرمایهگذاری مفید است.
پیشنهاد مطالعه: تاریخچه چگونگی ساخت شهرک دهکده ساحلی و اطلاعات کامل از این شهرک
۵. سوگیری شناختی در سرمایهگذاری؛ سادهانگاری
انسانها برای درک مسائل پیچیده، به توضیحات شفاف و ساده تمایل دارند. متأسفانه، برخی مسائل ذاتاً پیچیده یا مبهم هستند و توضیح دادن آنها دشوار است. در واقع، برخی مسائل آنقدر مبهم هستند که نمیتوان آینده آنها را به وضوح دید. به نظر متخصصین، بسیاری از سرمایهگذاریهای اشتباه زمانی رخ میدهند که افراد در مواجهه با مسائل مبهم یا پیچیده سادهانگاری میکنند. آلبرت انیشتین میگوید:
«مسائل را تا حد امکان ساده کنید، اما سادهانگاری نکنید».
کلید سرمایهگذاری موفق این است که از دایره شایستگیهای خود خارج نشوید. یکی از کارکردهای مهم دایرهی شایستگیهای ما این است که سرمایهگذاریهای خود را بر موارد قابلپیشبینی متمرکز کنیم و مراقب فرصتهای پیچیده و نامطمئن باشیم. مثلا در ایالات متحده برخی باور دارند که میزان رشدِ کولگیت-پالمولیو، کوکاکولا یا پروکتر اند گمبل در 10 سال آینده نسبتاً قابلپیشبینی است و به خوبی در دایره شایستگیشان قرار دارد.
سرمایهگذاری در زمینههای مالی بسیار پیچیدهتر است. بنابراین باید سعی کنیم از سادهانگاریِ پیچیدگی ذاتیِ یک مؤسسه مالی بزرگ اجتناب کنیم. اگر نتوانیم پیچیدگیهای یک مؤسسه مالی را درک کنیم، صرفنظر از اینکه سرمایهگذاری «سادهانگارانه» ما چقدر قانعکننده به نظر میرسد، هرگز موفق نخواهیم شد.
بله، اکثر اشتباهات سرمایهگذاری تا حد زیادی به سوگیریهای شناختی مربوط میشوند. مثلاً در مواقعی که در معرض سوگیری تأییدی قرار میگیریم، یک مشکل پیچیده را ساده میپنداریم و یا از دایره شایستگیهای خود خارج میشویم. متأسفانه، سوگیریهای شناختی در ما نهادینه شدهاند و ما حتماً مرتکب اشتباه خواهیم شد. بنابراین تلاش برای به حداقل رساندن این موضوع کار عقل است.
پیشنهاد بررسی: باید و نبایدهای خرید ملک برای خانه اولیها؛ ۸ نکته کلیدی و مهم قبل از خرید خانه!
۶. سوگیری گذشتهنگارانه
سوگیری گذشتهنگارانه به تمایلی اشاره دارد که حس میکنیم رویدادهای خوبِ گذشته قابلپیشبینی و رویدادهای بدِ گذشته غیرقابلپیشبینی هستند. در سالهای اخیر، توضیحات زیادی در رابطه با سرمایهگذاریهای ضعیف ارائه شده که عمدتاً بر غیرقابلپیشبینی بودن و نوسانی بودنِ بازارها تأکید دارند. به نظر ما، برخی از این توضیحات بیش از حد کودکانه هستند.
وقتی خودمان مرتکب اشتباه میشویم، نباید تقصیرِ اشتباهاتمان را به گردن حوادث غیرقابلپیشبینی بیاندازیم. در واقع، هیچ اشتباهی وجود ندارد که بتوانیم آن را به غیرقابلپیشبینی بودن یا نوسانی بودنِ بازار نسبت دهیم، بلکه مشکل به قضاوتهای اشتباه ما برمیگردد. ما همیشه اشتباهات خود را بهطور منصفانه در نامههای سرمایهگذاری قید کردهایم و همچنان به انجام این کار ادامه میدهیم.
به نظر ما، سوگیری گذشتهنگارانه ذهنیتِ خطرناکی است، زیرا بیطرفیِ شما را در ارزیابی سرمایهگذاریهای گذشته مختل کرده و مانع از این میشود که از اشتباهات قبلی خود درس بگیرید.
۷. اثر گلّهای (یا تفکر گروهی)
اثر گلّهای یا تفکر گروهی به یافتن تسکین در کاری اشاره دارد که عموم مردم انجامش میدهند.
وارن بافت داستانِ یک کاوشگر نفت را نقل میکند که از دنیا رفته و در بین انبوهی از کاوشگران نفت در پشت دروازههای بهشت منتظر است. ناگهان جمعیت متفرق میشود. سنتپیتر از کاوشگر میپرسد چرا جمعیت پراکنده شده؟ کاوشگر میگوید: «من داد زدم و گفتم در جهنم نفت کشف شده.» سنتپیتر از کاوشگر میپرسد که چرا دوست دارد او را به بهشت بفرستند. کاوشگر پس از مدتی تأمل میگوید: «فکر میکنم آنجا به همکارانم ملحق میشوم. بالاخره آن همه شایعه باید کمی حقیقت داشته باشد.»
توهمات سوداگرانه معمولاً نتیجهی تفکر گروهی و ذهنیت گلّهای هستند.
این باور متخصصین است: «برای اینکه یک سرمایهگذار موفق باشید، باید بتوانید بهطور مستقل تحلیل کنید و بیاندیشید.» توهمات سوداگرانه معمولاً نتیجهی تفکر گروهی و ذهنیت گلّهای هستند. از اینکه دیگران کار مشابهی را انجام میدهند یا اینکه دیگران با ما همنظر هستند، چیزی نصیبمان نمیشود. در نهایت، درست یا غلط بودن کارمان به تحلیل و قضاوتهای خودمان بستگی خواهد داشت.
در اجتناب از معایب اثر گلّهای، به یاد شعر «راهِ نرفته» از رابرت فراست میافتیم که میگوید:
«دو راه در یک جنگل از هم جدا میشدند، و من راهی را برگزیدم که کمتر طی شده بود، و این تمام تفاوتها را رقم زد.»
قصد نداریم سازِ مخالف بزنیم، اما اگر تحلیل ما به چنین نتیجهای برسد، در انتخاب جادهای که کمتر طی شده تردید نخواهیم کرد.
پیشنهاد مطالعه: همه چیز درباره موج شکن انزلی و چگونگی ساخت آنها (اطلاعات کامل + تصاویر)
۸. سوگیری مهارگونه
سوگیری مهارگونه به تمایلِ فرد در دستبالا گرفتنِ توانایی خویشتنداری در مواجهه با وسوسهها اشاره دارد. این سوگیری اغلب با اختلالات خوردن همراه است. اکثر مردم طمعکار هستند و چیزهای خوب را بیشتر میخواهند. پول برای خیلیها یک وسوسهی حتمی است. مشکلی که بسیاری از سرمایهگذاران در مواجهه با یک فرصت عالی با آن روبرو میشوند، این است که نمیدانند چقدر روی آن سرمایهگذاری کنند.
به نظر ما، بسیاری از سرمایهگذاران با اغماضِ بیش از حد در «بهترین ایدههای سرمایهگذاری» خود از این مشکل فاصله میگیرند. فرصتهای سرمایهگذاری برد – برد بسیار نادر هستند و بسیاری از سرمایهگذاریها تحت تأثیرِ تغییر پیشفرضها – بهویژه پیشفرضهای اقتصاد کلان – قرار میگیرند.
برای غلبه بر تمایل طبیعی خود به سرمایهگذاریِ هرچه بیشتر روی ایدههای عالی، به فرایند خویشتنداری یا کنترل ریسک متوسل میشویم، که حداکثر محدودیتهایِ ممکن را روی سرمایهگذاریهایی که گمان میکنیم ریسک سیستماتیک دارند، اِعمال میکنند. نقش کنترل ریسک در کاهش تمایل انسان به طمعکاری در این گفتهی اسکار وایلد آشکار است:
«در برابر همهچیز میتوانم مقاومت کنم، جز وسوسه.»
۹. نادیدهگیری احتمالات
انسانها معمولاً در تصمیمگیریهای خود احتمالات را نادیده میگیرند یا در ارزیابی آنها دچار افراط و تفریط میشوند. اکثر مردم در حین سرمایهگذاری، مسائل را بیشازحد ساده میگیرند و یک برآورد واحد را مبنایِ تصمیمگیری خود قرار میدهند. در واقع، نتیجهای که سرمایهگذار در ذهن دارد، بهترین یا محتملترین برآوردِ اوست. در کنار این نتایج، مجموعهای از نتایج دیگر هم وجود دارد که بهعنوان منحنی توزیع شناخته میشود.
شکل منحنی توزیع بسته به ماهیت و قدرتِ رقابتیِ یک کسبوکار متفاوت خواهد بود. کسبوکارهایی که بالغتر هستند، کمتر در چرخههای اقتصادی گیر میکنند و جایگاه رقابتیِ باثباتتری دارند. همچنین نسبت به کسبوکارهای نوپا که بیشتر در معرض چرخههای اقتصادی هستند و بیشتر از نیروهای رقابتی تأثیر میپذیرند، منحنی توزیع فشردهتری دارند.
اشتباه دیگری که سرمایهگذاران مرتکب میشوند این است که ریسک رویدادهای غیرمحتمل را دستبالا میگیرند. این بدان معنی نیست که رویداد «قوی سیاه» رخ نخواهد داد، بلکه نشان میدهد توجه بیشازحد به رویدادهای غیرمحتمل میتواند هزینه زیادی روی دست سرمایهگذاران بگذارد.
مشکل سرمایهگذاران، ارزیابیِ زمانی است که احتمال وقوع چنین رویدادی افزایش مییابد. این امر معمولاً با میزان پوشش یک رویداد خاص در مطبوعات یا بازار ارتباطی ندارد. بافت میگوید:
«بدترین اشتباهی که ممکن است در معامله مرتکب شوید، این است که با توجه به تیترهای خبری خرید و فروش کنید.»
۱۰. سوگیری لنگر
اثر لنگر به تمایل ما به اتکای بیش از اندازه به یک ارجاع قبلی یا گزیدهای از اطلاعات در حین تصمیمگیری اشاره دارد. مطالعات زیادی در خصوص نقش سوگیری لنگری در تصمیمگیری انجام شده است.
در این سوگیری ذهن انسان روی اطلاعات اولیه یا قسمتی از آن گیر میافتد؛ پس زحمت جستجوی بیشتر را به خود نمیدهد یا نمیتواند دقیق تحلیل کند. در چنین حالتی وقتی ذهن لنگرش را در قسمت خاصی از اطلاعات میاندازد، جانبدار میشود. مثلا:
«اثر لنگر انداختن» در تجارت و کسب و کار کاربرد ویژهای دارد؛ به طور مثال فروشگاههای زنجیرهای. برخی فروشگاهها در نزدیکی درب ورودی در روزهایی خاص پیشنهادها و تخفیفهای ویژهای را به نمایش میگذارند.
برنج دانه بلند، بستهای ۲۰ هزار تومان، تخفیف خورده ۱۵ هزار تومان. شما این پیشنهاد را میبینید و به سمت غرفه برنج میروید. موارد زیادی را پیدا کنید که قیمت زیر ۱۵ هزار تومان دارند ولی پیش خود فکر میکنید که «آن برنج حتماً کیفیت بالاتری داشته که قیمت بدون تخفیفش بالاتر از برنجهای دیگر است. پس من با پرداخت پول کمی بیشتر میتوانم برنج با کیفیتتری بگیرم.»
حرف آخر
سوگیری شناختی در سرمایهگذاری اجتناب ناپذیر است. در صورت عدم آگاهی از سوگیریها بسیاری از ما چه در زندگی شخصی و چه در زندگی کاری – حرفهای، وارد یک دور باطل از انحراف، آسیب و شکست خواهیم شد. این آسیبها صرفا مالی نیستند و میتواند عواقب روانی جبرانناپذیری داشته باشند. احتمالا باید هوشیار باشیم و این ضرب المثل ژاپنی را بهخاطر بسپاریم:
«آن روی هر چیز همیشه یک روی دیگر هم دارد.»
در پایان میتوانید برای مطالعه مطالب مرتبط به صفحه مجله خانه انزلی مراجعه کنید. علاوه بر این، برای بازدید از عناوین متنوع، جزئیات فروش املاک و مستغلات در بندر انزلی کافیست از طریق لینک وارد صفحه اصلی سایت شوید.
منبع: magellangroup